English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1512 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
winkle U جابجا کردن حلزون خوراکی
winkles U جابجا کردن حلزون خوراکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spat U : حلزون خوراکی خیلی کوچک
littleneck clam U نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
clams U حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clam U حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
slugged U مثل حلزون حرکت کردن
slug U مثل حلزون حرکت کردن
slugs U مثل حلزون حرکت کردن
relocate U جابجا کردن
relocated U جابجا کردن
relocates U جابجا کردن
removal U جابجا کردن
suppress U جابجا کردن
suppresses U جابجا کردن
translocate U جابجا کردن
dislocate U جابجا کردن
dislocating U جابجا کردن
unhorse U جابجا کردن
displaced U جابجا کردن
displaces U جابجا کردن
displacing U جابجا کردن
displace U جابجا کردن
dislocates U جابجا کردن
suppressing U جابجا کردن
transposing U جابجا کردن
displacement U جابجا کردن
relocating U جابجا کردن
transpose U جابجا کردن
transposes U جابجا کردن
heaved U جابجا کردن
heave U جابجا کردن
soil transport U جابجا کردن خاک
shift U انتقال جابجا کردن
shifted U انتقال جابجا کردن
shifts U انتقال جابجا کردن
removes U جابجا کردن به محل دیگر
removing U جابجا کردن به محل دیگر
to handle something with care U چیزی را با احتیاط جابجا کردن
movement U گردش جابجا کردن تحرک
remove U جابجا کردن به محل دیگر
restaging U جابجا کردن سوارکردن نفرات
luxate U از جای خود بیرون کردن جابجا کردن
handle U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handles U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
interchanges U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanging U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanged U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchange U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
remove U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
removes U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
removing U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
shunting station U ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
anagrammatize U جابجا کردن قلب کردن
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
slugged U حلزون
slugs U حلزون
snails U حلزون
labyrinth U حلزون گوش
snailery U پرورشگاه حلزون
holothurian U حلزون دریایی
snaillike U حلزون وار
scallop U حلزون گرفتن
scallops U حلزون گرفتن
auditory labyrinth U حلزون شنوایی
cochlea U حلزون گوش
labyrinths U حلزون گوش
snail حلزون با پوسته
blit U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
bitblt U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
labium U لبه صدف حلزون
cockleshells U صدف حلزون دوکپهای
cockleshell U صدف حلزون دوکپهای
mollusc U جانور نرم تن حلزون
molluscs U جانور نرم تن حلزون
shellfish U حلزون صدف دار
spat U بچه حلزون مرافعه
mollusk U جانور نرم تن حلزون
slug حلزون بدون پوسته
soft shell U حلزون دارای صدف نرم
helicoid U بشکل پوسته حلزون مارپیچ
hard clam U حلزون دارای کفههای صدفی سخت
shell U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shells U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shelling U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
ray U ماهی چهارگوش عمق زی که از حلزون تغذیه میکند
comestible U خوراکی
meals U خوراکی
meal U خوراکی
edible U خوراکی
cates U خوراکی
chow U خوراکی
chows U خوراکی
eating U خوراکی
viands U خوراکی
trophic level U تراز خوراکی
articles of food U موادغذایی یا خوراکی
green vegetable U سبزی خوراکی
green meat U گیاه خوراکی
mussles U صدف خوراکی
oysters U صدف خوراکی
strawberry U چلیک خوراکی
strawberries U چلیک خوراکی
oyster U صدف خوراکی
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
champignon U نوعی قارچ خوراکی
turbot U ماهی پهن خوراکی
cero U نوعی ماهی خوراکی
larder U گنجه خوراک خوراکی
truffles U قارچ خوراکی دنبلان
larders U گنجه خوراک خوراکی
truffle U قارچ خوراکی دنبلان
potherb U سبزیهای معطر خوراکی
meadow mushroom U قارچ خوراکی معمولی
salmonberry U تمشک سرخ خوراکی
sego U پیاز خوراکی زنبق
pinyon U تخم خوراکی کاج
pinon U تخم خوراکی کاج
periwig U نوعی صدف خوراکی
roughage U مواد خوراکی زبر
morel U قارچ مورکلای خوراکی
morelle U قارچ مورکلای خوراکی
porgy U ماهی خوراکی دندان دار
root crops U محصولات دارای ریشههای خوراکی
gemma U نرم تن یا صدف گردکوچک خوراکی
shell bean U لوبیایی که مغز ان خوراکی است
root crop U محصولات دارای ریشههای خوراکی
cantarellus U نوعی قارچ کوهی خوراکی
sockeye U ماهی خوراکی ریزشمال کلمبیا
porgee U ماهی خوراکی دندان دار
greenling U نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار
short order U خوراکی که زود مهیا میشود
burnt offering U حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
terrapins U لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
terrapin U لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
burnt offerings U حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
whiting U ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
To decay . To go bad . U فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
snapping turtle U لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
geoduck U نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
giblet U احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
hasty pudding U خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
white crappie U ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
shad U شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
displacement U جابجا شدن
migrate U جابجا شدن
out of place U جابجا شده
disposition U جابجا شدن
floating U جابجا شده
supplant U جابجا شدن
supplanted U جابجا شدن
revulsive U جابجا شونده
supplants U جابجا شدن
supplanting U جابجا شدن
transposable U جابجا شدنی
translocation U جابجا شدگی
autochthonous U جابجا نشده
turnover U جابجا شدن
migrated U جابجا شدن
migrates U جابجا شدن
dislocate U جابجا شدن
metastatic U جابجا شده
He was kI'lled on the spot. U جابجا کشته شد
relocation U جابجا سازی
metastatic U جابجا شونده
migratory U جابجا شونده
lomomote U جابجا شدن
displaceable U جابجا شونده
dislocates U جابجا شدن
dislocating U جابجا شدن
migrating U جابجا شدن
antihandling fuze U ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به جابجا کردن و دستکاری
green turtle U لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
timbale U خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
transposable U قابل جابجا شدن
serpiginous U دونده جابجا شونده
malposition U جابجا شدگی جنین
moving power U نیروی جابجا کننده
metastasis U جابجا شدن ناخوشی
erratic block U بلوک جابجا شونده
revulsion U جابجا شدن درد ردع
displacing U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaces U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displacement U جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
displaced U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displace U جابجا شدن تغییر موضع دادن
Handle the boxes with care. U جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
changer U وسیلهای که چیزی را با چیز دیگر جابجا میکند
force displaced in parallel U [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
pitting corrosion U سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
shifts U کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shifted U کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shift U کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
SDR U ثباتی در CPU که داده را پیش از پردازش نگه می دارد یا محل حافظه را جابجا میکند
pomfret U یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
acrostic جدول شعر کوتاهی که حرف اول و وسط و آخر بندهای آن با هم عبارتی را برساند جابجا شونده
To go bad . To rot . To spoilt . U خراب شدن ( فاسد شدن مواد خوراکی )
secondary soil U خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com